او همچنین خود و کلر را در حال شکار خانه می بیند. هنری 30 ساله به کلر می گوید که این خانه ای است که آنها می خواهند انتخاب کنند. در نقطه ای دیگر در آینده، او می شنود که کلر به تنهایی در رختخواب هق هق می کند و جعبه ای آراسته را در دست گرفته است. بعداً، هنری از او در مورد جعبه ای که دیده است می پرسد و او می گوید که مادرش آن را به او داده تا جواهرات گرانبهایش را نگه دارد.