مادر تابی متوجه می شود که ایموجن چه کار کرده است. بنابراین، او به ایموجن می گوید که خانه باید فروخته شود تا بدهی های مادرش را پوشش دهد. بعد از اینکه فاران به کلی سخت میگیرد، در نهایت عذرخواهی میکند و با مرگ کارن همدردی میکند. اما به نظر می رسد که فارن شروع به شک می کند که کلی در واقع کارن است.